اختلال یادگیری

 هر اختلالی که در آن موفقیت تحصیلی فرد با توجه به سن و آموزش و هوش، براساس آزمون‌های معیار خواندن و نوشتن و محاسبه از آنچه انتظار می‌رود بسیار کمتر باشد،اختلال یادگیری توصیف می‌شود.



ادامه مطلب ...


           
جمعه 19 دی 1393برچسب:, :: 13:55
شکوفه ترکاشوند

– نیویورک تایمز  :»  [پاداشهایی همچون جفت‌یابی، پول، مواد مخدّر و وضعیت‌های جدید همگی به ترشح

دوپامین در مدار پاداش‌دهی در مغز (ناحیه‌ای که در زیر کورتکس در اعماق مغز قرار دارد) منجر می‌گردد.

دوپامین در کنار برانگیختن حس رضایت در فرد به مغز وی نیز سیگنال می‌فرستد که «توجه کن!

این تجربه آن قدر مهم است که باید آن را به یاد بیاوری». در بیماری ADHD فرد دچارِ کاهش

گیرنده‌های دوپامین می‌گردد.

 

دکتر نورا والکو (Nora D. Volkow)٬ دانشمندی که موسسه ملی سوء مصرف مواد (

National Institute on Drug Abuse) را اداره می‌کند مسیرهای پاداش دوپامین را

در افراد مبتلا به ADHD مورد مطالعه قرار داده است. وی و همکارانش با استفاده از

دستگاه تصویربرداری PET تعداد گیرنده‌های دوپامینی مغز آن دسته از بزرگسالانی را که

مبتلا به ADHD بودند، اما  دارو مصرف نمی‌کردند با گروه کنترل سالم مقایسه کردند.

نتیجه این بود که مبتلایان به ADHD نسبت به گروه کنترل تعداد گیرنده‌های  D2 و D3 بسیار کمتری

در مدارهای پاداش خود دارند. D2 و D3دو نوع گیرندة مربوط به دوپامین می‌باشند.

افزون بر این هر چه سطح گیرنده‌های دوپامین کمتر باشد نشانگان کاهش توجه در فرد مورد مطالعه

نیز بیشتر خواهد بود.  مطالعات دیگر نیز کمبود گیرنده‌ها را در این بیماران تایید کرده است.

نویسنده مقاله در گزارش خود پیشنهاد می‌دهد که شاید راه حل طبیعی برای درمان این بیماری

علاوه بر درمان‌های دارویی این باشد که از راهکارهای محیطی استفاده کنیم. به عنوان مثال

در انتخاب مدارس و انتخاب شغل برای این افراد٬ کنجکاوی و توجه متغیر آنها را لحاظ کنیم و

آن را به مسیر درستی هدایت کنیم. مدارسی با کلاسهای کوچک با تکالیف مهارت‌ - محور و نیز

تکالیف کامپیوتری تابعِ‌ سرعت دانش‌آموز می‌تواند انتخاب بهتری باشد. برای مطالعه کامل

مقاله به لینک زیر مراجعه کنید.

http://www.nytimes.com/2014/11/02/opinion/sunday/a-natural-fix-for-adhd.html?_r=1

 



           
چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:, :: 21:34
شکوفه ترکاشوند

                                  اختلال یادگیری     

                                  

 

در سال 1963 ساموئل کرک، برای کودکانی که به عنوان آسیب دیده خفیف، کندآموز، نارساخوان یا ناتوان از نظر ادراکی، نامگذاری می شدند، اصطلاح ناتوانی یادگیری را پیشنهاد کرد زیرا هر یک از آن نام ها در توصیف مشکل با محدودیت هایی همراه بودند.
در سال 1994 در ویرایش چهارم کتابچه تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSMIV)، اصطلاح اختلالات یادگیری پذیرفته و ارائه شده است. بنابراین طبقه¬بندی اختلالات یادگیری به نقایصی در کودک یا نوجوان در زمینه کسب مهارتهای مورد انتظار خواندن، نوشتن، تکلم، گوش دادن، استدلال یا ریاضیات اطلاق میشود و کودک مبتلا، از این لحاظ نسبت به کودکان هم سن و دارای ظرفیت هوشی مشابه در سطح پایینتری قرار دارد. این اختلال ذاتی است و در درون خود فرد وجود دارد و ممکن است با سایر معلولیتها مانند: آموزش ناکافی یا نامناسب، تفاوتهای فرهنگی و... همراه باشد ولی نمیتواند در نتیجه این عوامل یا شرایط باشد. کودکان دارای اختلالات یادگیری معمولاً در تمام جنبههای زندگی، ظاهری عادی دارند ولی پیشرفت تحصیلی آنها یک یا دو پایه تحصیلی عقبتر از سایر کودکان است. با این همه ممکن است کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در تمام دروس ضعیف نباشند. به طور مثال ممکن است در خواندن مشکل داشته باشند ولی در درس ریاضی مشکلی نداشته باشند. این کودکان با تلاش زیاد، توجه بیشتر یا انگیزه خود به خودی بهبود نمییابند و برای یادگیری نیازبه کمک دارند. 

 شیوع اختلال یادگیری در دختران و پسران چگونه است؟ 


تعیین دقیق میزان شیوع اختلالات یادگیری دشوار است و یکی از دلایل آن فقدان یک تعریف دقیق و یکسان درباره کودکان مبتلا به اختلال یادگیری می¬باشد و علت دیگر آن که هر چه ملاک شناسایی این کودکان دقیقتر باشد، تعداد کودکانی که به عنوان کودکان دارای اختلال یادگیری شناخته می¬شوند، محدودتر خواهد بود، نکته¬ی دیگر آن که شیوع این اختلال در سنین مختلف، متفاوت است. 
اون و همکاران در سال 1971 گزارش کردند که اوج شیوع این اختلال در محدوده سنی 8 تا 11 سال است زیرا ناتوانی یادگیری کودک در این محدوده سنی کشف میشود و معلمان کودک را برای درمان به متخصصین مربوطه ارجاع میدهند. 
مؤسسه پژوهشی استنفورد گزارش کرده است که حدود 10-5 درصد دانش آموزان مدرسه رو دارای اختلال یادگیری هستند و نیز مجمع ملی معلولین حدود 15% از جمعیت ایالت متحده را مبتلا به ناتوانی یادگیری تخمین زده است که بیشتر مشکلاتی در خواندن و زبان داشتند. 
اکثر محققین نسبت پسران با ناتوانی یادگیری را بیشتر از دختران و گاهی 2 تا 4 برابر گزارش کرده¬اند. دلایل این تفاوت¬ها به خوبی مشخص نیست ولی بنابر برخی اظهار نظرها در مورد شواهد رفتاری مبتنی برجنس، احتمالاً دختران مبتلا به اختلال یادگیری، کمتر از پسران شناسایی می¬شوند. به طور مثال پسرها پرخاشگری بدنی و مشکلات رفتاری بیشتری را نشان میدهند و بیشتر در پی کسب رضایت هم کلاسیهایشان هستند ولی دختران بیشتر سعی میکنند تا رضایت و توجه معلم را به خود جلب کنند و حتی با وجود 
آسیبهای متوسط اغلب گوشه گیرند و به همین دلیل در اغلب موارد تنها دخترانی که آسیب جدی و شدید دارند شناسایی و برای ارزیابی ارجاع داده میشوند برعکس پسران که اغلب با وجود آسیبهای خفیف، برون¬گرا هستند و سریع
تر شناسایی میشوند.

ووگل در سال 1990 بیان کرد که پسران احتمالاً از نظر بیولوژیکی در مقابل 
آسیبهای عصب روان شناختی آسیب¬پذیرتر از دختران هستند و صاحبنظرانی چون اینگرام ورید (1996)، داوی و همکاران (1973)، اظهار داشته¬اند که وقوع بیشتر تأخیر در رشد گفتار و زبان در پسران میتواند عامل مهمی در ایجاد تفاوت شیوع ناتوانی یادگیری بین دوجنس باشد که این تقدم میتواند آمادگی دختران را جهت فراگیری خواندن افزایش دهد. 
 اختلالات یادگیری به چند دسته تقسیم میشوند؟ 


اختلالات یادگیری مجموعه ای از رفتارهای پیچیده را تحت تأثیر قرار می دهد، در نتیجه طبقه بندی رسمی آنها بسیار دشوار است، به همین دلیل در منابع پژوهشی مختلف، طبقه بندیهای متفاوتی ذکر شده است. 
براساس طبقه بندی DSM-IV، اختلالات یادگیری به 4 دسته تقسیم میشوند که تعاریف آنها بر گرفته از-IV DSM در بخشهای بعدی آورده شده است. 
1- اختلال خواندن 
2- اختلال بیان نوشتاری 
3- اختلال ریاضی
4- اختلال یادگیری که به گونه ای دیگر مشخص نشده است. 

 



ادامه مطلب ...


           
چهار شنبه 19 آذر 1393برچسب:, :: 21:19
شکوفه ترکاشوند

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 27
بازدید کل : 1943
تعداد مطالب : 3
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1